کتاب کودک , نشر کودک , داستان کودک , کتاب داستانی , کتاب مذهبی , داستان مذهبی

مجموعه داستان های مذهبی

برای ما مسلمانان آشنایی کودکانمان با پیامبران و امامان , امری مهم و ضروری می باشد . بنابراین شما می توانید با تهیه ی مجموعه داستان های مذهبی انتشارات نیک پی برای فرزندتان به بهتر شدن آینده آن ها کمک کنید  . کودکان در صورت آشنایی با امامان و پیامبران آن ها را الگوی خود قرار می دهند. و سعی می کنند رفتار آن ها را تکرار کنند. اثر داستان های مذهبی روی کودکان را جدی بگیرید .

مجموعه داستان های مذهبی انتشارات نیک پی

انتشارات نیک پی ناشر تخصصی کودک و نوجوان , مجموعه ی کاملی از کتاب های مذهبی را در قطع خشتی منتشر کرده و در اختیار مخاطبین قرار داده است. این مجموعه 20 جلدی عبارت اند از :

اصحاب فیل :

اولین کتاب از مجموعه داستان های مذهبی , محصول  اصحاب فیل می باشد که در مورد سپاهی است که قصد تخریب کردن کعبه را داشتند و به بیان برخی از فعالیت های آن ها می پردازد…

اصحاب کهف :

داستان اصحاب کهف یکی از معروف ترین داستان های مذهبی می باشد که داستانی بسیار جذاب دارد. این کتاب بیان کننده داستان قومی است که از ظلم حاکم خود به ستوه آمدند و در غاری پنهان شدند و حدود سه قرن در آن غار به خواب رفتند….

حضرت ابراهیم :

پس از مرگ پدر و مادر حضرت ابراهیم (ع) ، سرپرستی حضرت ابراهیم (ع) را عمویش ، آذر بت تراش بر عهده گرفت. او که خود مردی بت ساز بود از کودکی ساختن و پرستش بت ها را به آن حضرت آموزش می داد و این برای حضرت ابراهیم سوال بزرگی بود که چگونه می توان بتی را پرستش کرد که ساخته ی دست انسان است. همچنین معجزات این حضرت و مأمور شدن او به ذبح فرزندش از جانب خداوند از دیگر قسمت های جالب زندگی او میباشد….

حضرت ادریس :

در این کتاب آمده است , وقتی ادریس به پیامبری مبعوث شد، مردم به هفتاد و دو زبان سخن می گفتند و خدای متعال همه ی آن لغات را به وی تعلیم داد. او همچنین نخستین کسی بود که حرفه و هنر دوزندگی داشت و لباس می دوخت. قبل از وی مردم پوست برتن می کردند….

حضرت ارمیا :

یکی از این محصولات کتاب حضرت ارمیا می باشد که در مورد زندگی این شخصیت بزرگوار و برخی ویژگی های رفتاری او صحبت می کند…

حضرت اسماعیل :

هنگامی که اسماعیل (ع) به دنیا آمد، پدرش حضرت ابراهیم (ع) او را در آغوش گرفت و خدا را شکر کرد. پس از مدتی خداوند به او وحی کرد: «ای ابراهیم! همسرت هاجر و فرزندت اسماعیل را از شهر بیرون ببر و در بیابان­های مکه جای بده.»

حضرت ابراهیم به امر پروردگار، آنها را به بیابان مکه برد و در سایه­ ی درختی جای داد. پس از رفتن حضرت ابراهیم (ع)، هاجر به اطراف نگاه کرد؛ جز بیابان و آفتاب سوزان چیزی دیده نمی­شد. وقتی هوا گرم­تر شد، اسماعیل(ع) تشنه­ اش شد . هاجر برای پیدا کردن آب به طرف کوه­ های نزدیک آنجا رفت؛ اما از آب خبری نبود….

حضرت خضر :

کتاب حضرت خضر در مورد بخشی از زندگی ایشان می باشد و برخی از ویژگی های این حضرت را بیان می کند….

حضرت دانیال :

در کتاب حضرت دانیال در مورد برخی از ویژگی های جالب ایشان مانند علم تعبیر خواب و همچنین قضاوت های بسیار دقیق او صحبت شده است و خلاصه زندگی آن حضرت به شکلی ساده بیان شده است.

حضرت داوود :

در این کتاب در مورد ویژگی های این شخصیت برجسته و بخش هایی از زندگی ایشان صحبت شده است. طبق روایات داوود فردی خوش صوت بود بطوریکه وقتی میخواند پرندگان وحیوانات نیز دورش جمع می شدند.

حضرت علی (ع) می فرماید : او با دست خود زنبیل هایی از لیف خرما میساخت وبا پول آنها نان جوین تهیه میکرد ومیخورد. ایشان روزها و اوقات خود را به ۴ قسمت تقسیم کرده بودند: یک روز برای عبادت و روزی برای قضاوت ، یک روز برای پند و اندرز و روزی هم به کارهای شخصی میپرداخت.

حضرت سلیمان :

در این کتاب آمده است , حضرت سلیمان حکومت بزرگی به دست آورد که در آن جنّ و فرشتگان و حیوانات و باد، همه تحت فرمان او بودند، و بر کل زمین فرمانروایى می کرد. پایتخت او بیت المقدس در شام بود. در همین عصر در سرزمین سبأ ، زنی به نام «بلقیس» بر آنجا حکومت می کرد که قصر و ثروت زیادی داشت، ولى او و ملتش به جاى خدا، خورشید را می پرستیدند.

یکروز هُدهُد پیش حضرت سلیمان آمد و چنین گزارش داد:

«من از سرزمین سبأ، خبری آورده ‏ام. زنى را دیدم که بر مردم حکومت می کند و همه چیز مخصوصاً تخت عظیمى را در اختیار دارد. دیدم آن زن و ملتش خورشید را می پرستند و براى غیر خدا سجده می کنند.»

حضرت شعیب : 

در این کتاب به معرفی حضرت شعیب و بیان داستان زندگی ایشان پرداخته شده است.

حضرت صالح :

در این کتاب آمده است ,  وقتی بت پرستان ، استواری حضرت صالح (ع) را دیدند از او خواستند تا معجزه ای برای آن ها بیاورد و به خیال خود با این کار می خواستند ناتوانی او را مشاهده کنند.

خداوند به حضرت صالح (ع) وحی فرمود که برای آزمایش آن ها شتری می فرستیم، شتری که از دل کوه بیرون می آید بدون این که از پدر و مادری متولد شده باشد و به مردم بگو یک روز آن ها از آب آن منطقه بنوشند و روز دیگر اجازه دهند شتر از آن آب بنوشد….

حضرت عیسی :

در خلاصه ای از کتاب حضرت عیسی آمده است , روزی مریم مقدس به عبادت خداوند مشغول بود که فرشته وحی از جانب خداوند او را به فرزندی پاک بشارت داد که نامش عیسی مسیح پسر مریم بود. مریم تعجب کرد و از فرشته وحی پرسید:« چطور ممکن است؟!»

فرشته پاسخ داد:« این خواست خداوند بزرگ است . »

روزها از پس هم می گذشت و زمان تولد نوزاد نزدیک می شد و مریم برای این که کسی از وجود نوزاد باخبر نشود از مردم دوری می کرد و به عبادت خداوند مشغول بود. تا این که سر انجام روز تولد نوزاد فرا رسید.

حضرت لوت : 

داستان حضرت لوت از دیگر کتاب های مجموعه داستان های مذهبی می باشد. این کتاب شامل مجموعه ای از داستان ها و اتفاقاتی است که در زندگی این حضرت پیش می آید. همچنین برخی از خصوصیات شخصیتی این بزرگوار را نیز بیان کرده است.

حضرت محمد :

در خلاصه ای از کتاب حضرت محمد آمده است , سالیان دور در یکی از شب های پایانی ماه رجب، در گوشه ای از شهر مکه و در قله کوهی به نام حرا، اتفاق بزرگی افتاد؛ اتفاقی که سرنوشت انسان ها را عوض کرد و مژده بزرگی برای آدم ها آورد.

در آن شب، حضرت محمد صلی الله علیه و آله که ۴۰ ساله بود، در غار حرا مثل شب های دیگر مشغول عبادت و راز و نیاز با خدای مهربان بود. ناگهان دید فرشته ای زیبا وارد غار شد. فرشته نزدیک و نزدیک تر می شد. از چهره اش پیدا بود که خبر مهمی دارد. نام آن فرشته جبرئیل بود….

حضرت نوح :

روزی ، روزگاری در گوشه ای از دنیا مردمی زندگی می کردند که خدا را فراموش کرده بودند و بت پرستی می کردند در آن زمان تنها یک نفر بود که خدا را از یاد نبرده بود و خدا را عبادت می کرد . او نوح پیامبر بود .

خدا به او فرمان داد که مردم را راهنمایی کند . نوح به میان مردم رفت و به آنها گفت : من از طرف خدا دعوت شده ام که شما را به پرستش خدای یگانه هدایت نمایم . ولی بت پرستان حرف او را قبول نمی کردند…

حضرت هابیل :

در زمان های قدیم، روی زمین خدا، فقط دو نفر زندگی می کردند: آدم و حوا. آنها از بهشت به زمین آمده بودند. در بهشت همه چیز بود بهترین غذاها، بهترین میوه ها، جای راحت برای زندگی و همه چیزهای خوب اما روی زمین هیچ چیز نبود.

مدتی که گذشت، حوا بچه ای به دنیا آورد. چند سال بعد خدا بچه ای دیگر به او داد و بعدها بچه هایی دیگر. از میان بچه های حوا، دو پسر بودند به اسم هابیل و قابیل که قصه ما درباره آنهاست.

حضرت هود :

سالها پیش ، بین کشور یمن و عمان سرزمینی بود بنام (احقاف) که مردم قبیله ی عاد در آنجا زندگی می کردند. مردم آنجا زندگی بسیار خوبی داشتند، به قول معروف خدا نعمت را به آنها تمام کرده بود. از قنات و آب گوارا و طبیعت سرسبز گرفته تا سلامتی و برکت زندگی ، همه چیز در اختیار داشتند .

اما مشکل اینجا بود که مردم آن سرزمین قدر نعمتها را نمی دانستند و بجای اینکه خدا را شکر کنند و از زندگیشان لذت ببرند، بت های سنگی را می پرستیدند و به هم بدی می کردند. به زیردستان و مردم ضعیف زور می گفتند و کم کم ظلم و بدی هایشان زیاد و زیاد تر شد تا اینکه خدای مهربان برای هدایت مردم ظالم و کمک به افراد ستمدیده ، فردی را به عنوان پیامبر فرستاد. این فرد از بین افراد قبیله عاد انتخاب شده بود که با زبان و اخلاق و روحیه مردم آشنا باشد. نام این فرستاده ی خدا هود بود.

حضرت یونس :

این کتاب درمورد داستان زندگی حضرت یونس می باشد هنگامی که از هدایت قوم خود نا امیدشده و از خداوند طلب عذاب الهی برای آنها کرده و در این امر اصرار فراوان ورزیده است. پس از اتفاقات مختلف ، یونس(ع) از نینوا خارج شده و به راه خود ادامه داد تا به کنار دریا رسید.

در آنجا منتظر ماند ناگاه کشتی مسافربری فرا رسید و یونس(ع) سوار کشتی شد. در اواسط راه یک ماهی بسیار بزرگ سر راه کشتی قرار گرفت ، در حالی که با دهان باز طلب غذا می کرد. سرنشینان کشتی گفتند گویا گنهکاری در میان ماست که باید طعمه ماهی گردد بین سرنشینان قرعه انداختند قرعه به نام یونس(ع) افتاد. حتی سه بار این کار را انجام دادند و هر سه بار نام یونس(ع) درآمد. سرانجام یونس(ع) را در دریا افکندند و آن ماهی غول آسا این پیامبر الهی را بلعید…….

داستان آفرینش : 

داستان آفرینش آخرین محصول از مجموعه کتاب های مذهبی منتشر شده توسط انتشارات نیک پی می باشد. در این کتاب خلاصه ای از تاریخ آفرینش بیان شده است….

 

دیدگاهتان را بنویسید

درحال بارگذاری ...
مقایسه محصولات
لیست مقایسه محصولات شما خالی می باشد!